وضو میگیری، اما در همین حال اسراف میکنی
نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی
روزه میگیری اما غیبت هم میکنی
صدقه میدهی اما منت میگذاری
بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی
دست نگه دار!
ثوابهایت را در کیسهٔ سوراخ نریز!
تولد شاهزاده و غزلی از دکتر مسعود رضوانی تقدیم به گوشه نشین مودب ضریح ...
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کــــأنّ المصطفی قــد عــادَ یـولَــد مــــــرّةً أخــــری
یـقـین روح مـحمـد رفـته در جــسم علی اکبــــــــر
اگــر مــا مــی پذیـــرفـتـیـم مفـــهـوم تناســـخ را
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون
همینــکه زادۀ لیــلا هــــویـــدا مـــی کـــند رخ را
ســــپاه شـمرِکافرکیش، مـــات جلوه ی حُسنش
ســـوار اسب خود، وقتی نـمـایـان می کند رخ را
به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم
نمــی فهمیم علت را ... نمــی یابیم پــــاسخ را
عـــطش، آتــش شد اما با لب بـابـا گلستان شد
چـــنانـکه آتــش نمــــرود، ابــــــــراهیم تــارخ را
با سلام مطلبتون خیلی عالی واموزنده بود ممنون
در پناه حق